عرفه نوشت-١
هو القریب
ما لی سوی فقری الیک وسیله
بالافتقار الیک فقری ادفع
ما لی سوی قرعی لبابک حیله
و لئن رددت فای باب اقرع
جز فقرم در درگاه تو وسیله ای ندارم، با گدایی در خانه تو نیازمندی خود را دور می کنم
من اصلاً غیر در خانه تو جایی ندارم که بکوبم، اگر از این در ردم کنی کدام در را دارم که بکوبم؟
این اشعار از سهیلی است. سهیلی شاعری نابینا از اهالی آندلس بود. اشعار او دارای اهمیت خاصی بوده است که ابن فهد حلی قدس سره (صاحب کتاب عده الداعی که خیلی مرد بزرگی بوده و از کبار علمای شیعه است و مثل این که علومی داشته که با خودش از این دنیا برده ) آنها را در کتابش آورده است. سهیلی می گوید:
والله نشد که من خدا را با این اشعار بخوانم واو دست مرا خالی برگرداند. (استاد فاطمی نیا با تلخیص و تغییر)
دل اگر دل باشد...
هو اللطیف
گمان نکن که خورده ای به دیوار بی تفاوتی...
تو نمی دانی پشت این دیوار بی تفاوتی، چشمهایی هست که مدام نگران تواند. مدام چشم به راه موفقیت هایت نشسته اند. مدام چشم انتظارند تا پرواز تو را ببینند. چشم هایی که چقدر سرک کشیدند تا آن سوی دیوار تو را پیدا کنند و نفهمیدی...
اما می دانی؟ تو نباید شکوفه های فصل شکوفایی ات را با هوای این خزان بی قرار پیوند بزنی...
+
از قول من
به باران بی امان بگو:
دل اگر دل باشد
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد
سید علی صالحی
میخانه طوس...
یا سریع الرضا.
آسمان دلگیر بود اینجا، زمینش خسته بود
قرنها بال کبوتر، پای آهو بسته بود
سرزمین عشق بود اما سلیمانی نداشت
ملک عاشقها هزاران سال سلطانی نداشت
باده نوشان شهرشان یک عمر بیمیخانه بود
دست پیمان بستهی این قوم بیپیمانه بود
تا سحرگاهی ورق برگشت و خوش شد سرنوشت
آمد و خاک خراسان تکهای شد از بهشت
کعبه و حج فقیران بود، میدانی چه کرد؟
آمد و ذیقعده در تقویم ما ذیحجه کرد
سرزمین تشنهی ما بعد از آن میخانه داشت
ساقی خوش ذوق در میخانه، سقاخانه داشت
بعد از آن دستان ما در دست گوهرشاد بود
مثل عیسی قبلهی ما پنجره فولاد بود
تا که او را دیده، بند از پای آهو وا شده
از همان روز است چشم آهوان زیبا شده
از همان روز است این دلها کبوتر می شدند
از تماس چوبپرها صاحب پر میشوند
چشم واکن کور مادرزاد! گنبد را ببین
نور صحن عالم آل محمد (ص) را ببین
چشم وا کن پارهای از پیکر پیغمبر است
یا علی گویان بیا! همنام جدش حیدر است
السلام ای شمس! محتاج نگاهی ماندهایم
در شب تاریک و مرداب سیاهی ماندهایم
یک نظر کن تا که از دیوار ظلمت رد شویم
شاهد «نورٌ عَلی نورِ» تو در مشهد شویم
قاسم صرافان
شرب مدام
هو الرزاق
وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا (سوره انسان/ ٢١)
و پروردگارشان آنها را شرابى پاک و پاک کننده (از همه کدورتها) بنوشاند
بار خدای را عز و جل بر روی زمین بندگانی اند که آشامنده شراب معرفتند و مست از جام محبت [...] یکی را شراب معرفت از خمخانه رجا داد [...] یکی را از شرابِ وصلت از جام محبت داد، بر بساط انبساطش راه داد، بر تکیه گاه انسش جای داد [... و] یکی را از دیدار ساقی چندان شغل افتاد [پرداختن به کار بدون فراغت] که به شراب نپرداخت...
سَقَیتَنی کأساً فأسکَرتنی
فمِنکَ سُکری لا مِنَ الکأسِ [* و **]
* جام باده را به من آشاماندی و مستم کردی پس مستی من از توست نه از جام باده!
** کشف الاسرار و عده الابرار تالیف رشید الدین میبدی
*** [تیتر]
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما (حافظ)
****
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
خیام
کارِ دل
یا لطیف.
دلم -دیوانه- بودن با تو را میخواست...
مهدی اخوان ثالث
+
آرام بخش ها
حافظه ام را پاک کرده اند
اما
دلم می گوید
من کسی را
بسیار
دوست می داشتم...
#محمد برقعی
+
دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم
از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که میزنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بیتابیم
کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچکمان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم
گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»
قاسم صرافان
-
ارديبهشت ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
بهمن ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
آذر ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
آبان ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
مهر ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
شهریور ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
تیر ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
دی ۱۳۹۸ ( ۶ )
-
آبان ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
مهر ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
شهریور ۱۳۹۸ ( ۳ )
-
مرداد ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
خرداد ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۴ )
-
فروردين ۱۳۹۸ ( ۲ )
-
اسفند ۱۳۹۷ ( ۲ )
-
آذر ۱۳۹۷ ( ۱ )
-
آبان ۱۳۹۷ ( ۲ )
-
مهر ۱۳۹۷ ( ۱ )
-
شهریور ۱۳۹۷ ( ۵ )
-
مرداد ۱۳۹۷ ( ۴ )
-
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
-
خرداد ۱۳۹۷ ( ۶ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۴ )
-
فروردين ۱۳۹۷ ( ۱ )
-
اسفند ۱۳۹۶ ( ۵ )
-
بهمن ۱۳۹۶ ( ۷ )
-
دی ۱۳۹۶ ( ۱ )
-
آذر ۱۳۹۶ ( ۳ )
-
آبان ۱۳۹۶ ( ۲ )
-
مهر ۱۳۹۶ ( ۴ )
-
شهریور ۱۳۹۶ ( ۴ )
-
مرداد ۱۳۹۶ ( ۷ )
-
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
-
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱۵ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۱ )
-
فروردين ۱۳۹۶ ( ۲ )
-
اسفند ۱۳۹۵ ( ۶ )
-
بهمن ۱۳۹۵ ( ۲ )
-
دی ۱۳۹۵ ( ۵ )
-
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
-
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۱ )
-
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
-
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
-
مرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
-
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۱ )
-
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۵ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۵ )
-
فروردين ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
اسفند ۱۳۹۴ ( ۹ )
-
بهمن ۱۳۹۴ ( ۷ )
-
دی ۱۳۹۴ ( ۳ )
-
آذر ۱۳۹۴ ( ۲ )
-
آبان ۱۳۹۴ ( ۴ )
-
مهر ۱۳۹۴ ( ۶ )
-
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
-
مرداد ۱۳۹۴ ( ۱۳ )
-
تیر ۱۳۹۴ ( ۱ )
-
قرآن گرافی (۳)
-
دعاگرافی (۱۰)
-
شعرگرافی (۴۴)
-
مذهب عشق (۶۰)
-
ز من بپرس که فتوا دهم به مذهب عشق (۱۶)
-
عارفانه ها (۲۶)
-
غریبه ای برای غریبه ای دیگر (۲۸)
-
همسنگرانه (۸)
-
شور زندگی (۲۵)
-
ذکر ایام (۵۳)
-
شرح پریشانی (۵۲)
-
دلتنگی ها (۲۷)
-
تو نوشت (۱۶)
-
شعر (۵۶)
-
داستانک (۴)
-
دیوانه ها آدم به آدم فرق دارند (۴۹)
-
آدم ها (۳۰)
-
حرف دل (۱۰۲)
-
مسیر (۲۸)