حَضرَتِ آب

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم ...... «و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

شرب مدام

/ بازدید : ۵۱۰

هو الرزاق


خیام من بی می ناب زیستن نتوانم

وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا  (سوره انسان/ ٢١)
و پروردگارشان آنها را شرابى پاک و پاک‏ کننده (از همه کدورت‏ها) بنوشاند


بار خدای را عز و جل بر روی زمین بندگانی اند که آشامنده شراب معرفتند و مست از جام محبت [...] یکی را شراب معرفت از خمخانه رجا داد [...] یکی را از شرابِ وصلت از جام محبت داد، بر بساط انبساطش راه داد، بر تکیه گاه انسش جای داد [... و] یکی را از دیدار ساقی چندان شغل افتاد [پرداختن به کار بدون فراغت] که به شراب نپرداخت...
سَقَیتَنی کأساً فأسکَرتنی
                    فمِنکَ سُکری لا مِنَ الکأسِ [* و **]


* جام باده را به من آشاماندی و مستم کردی پس مستی من از توست نه از جام باده!

** کشف الاسرار و عده الابرار تالیف رشید الدین میبدی


*** [تیتر]

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم

                      ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما (حافظ)


****

من بی می ناب زیستن نتوانم

بی باده کشید بار تن نتوانم

من بنده آن دمم که ساقی گوید

یک جام دگر بگیر و من نتوانم

خیام

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About Me
اینجا کسی می نویسد در "همه چیز" به "غایت" "ناتمام"...

+

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

قاسم صرافان
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان