حَضرَتِ آب

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم ...... «و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

دل اگر دل باشد...

/ بازدید : ۶۴۴

هو اللطیف


باران بی امان سید علی صالحی

گمان نکن که خورده ای به دیوار بی تفاوتی...

تو  نمی دانی پشت این دیوار بی تفاوتی، چشمهایی هست که مدام نگران تواند. مدام چشم به راه موفقیت هایت نشسته اند. مدام چشم انتظارند تا پرواز تو را ببینند. چشم هایی که چقدر سرک کشیدند تا آن سوی دیوار تو را پیدا کنند و نفهمیدی...

اما می دانی؟ تو نباید شکوفه های فصل شکوفایی ات را با هوای این خزان بی قرار  پیوند بزنی...


+

از قول من

به باران بی امان بگو:

دل اگر دل باشد

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد


سید علی صالحی

۴
رویا ....
۱۰ شهریور ۱۷:۳۷
از بس مرا به حال خویشم وا گذاشتی
در پس آنسوی دیوارها به پوچی رسیدم
از قول من به باران بگو
حتی عطر خیالت هم دیگر مرا وسوسه نمیکند
پاسخ :
سلام. خوش اومدید به اینجا :)
از خودتون بود؟ قشنگ بود...

+ اما وقتی عطرش را حس کردید می بینید که دل آدم نازک تر از این ادعاهاست...
یه دوست ...
۱۰ شهریور ۲۳:۴۲
دلم میخواست بعد از خوندن این پست، با تعجب میگفتم؛
 با منید؟!
پاسخ :

:)))

چرا؟ غمگینه که!


+ راستی زیارت قبول...

یه دوست ...
۱۱ شهریور ۲۳:۵۳
نه .. جدی گفتم ..
با حالی ک داشتم، احساس کردم احتیاج بود مخاطب این حرفها باشم .. 

خدا خیرتون بده ..

+ تشکر..قبول حق .. ان شاالله روزی شما بشه بزودی .. :)
پاسخ :
ان شا الله که خیر باشه... :)
ممنون

+ان شا الله مکرر قسمت شما.
صحبتِ جانانه
۲۸ شهریور ۱۴:۳۴
به قول حضرت شاعر:
حُقه ی مِهر بدان مُهر و نشانست که بود...

حُقه ی مِهر سر به مُهر می ماند اگر دل دل باشد و مِهر مِهر....



+واما درباره ی نگارنده ی این وب لطیف
مرد اینقدر لطیف!؟
من از نزدیک هیچوقت مرد لطیف ندیدم، یا دیدم و مجال شناختنش نبوده.

پاسخ :
خحالت کشیدم از این حرف ها!!
نظر لطفتونه...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About Me
اینجا کسی می نویسد در "همه چیز" به "غایت" "ناتمام"...

+

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

قاسم صرافان
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان