حَضرَتِ آب

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم ...... «و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

اگر در دیده مجنون نشینی...

/ بازدید : ۲۷۷

 یا خَبیراً بِفَقری وَ فاقَتِی * و **

وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْت...

از دعای هفتم صحیفه سجادیه است درباره درخواست رفع غم و اندوه از خداوند. این روزها به توصیه رهبر انقلاب صدا و سیما زیاد می گذارد. یعنی که خدایا مرا به حسن نظر در آنچه از آن به تو شکایت می کنم نایل کن. ترجمه درست است اما یک مشکلی هست و آن اینکه این "حسن نظر" را به چه کسی بر می گردانی؟ به خداوند یا به بنده؟ مترجمان اغلب به خداوند برگردانده اند. یعنی که خدایا مرا به حسن نظر خودت  به آنچه از آن به سوی تو شکایت دارم (خوب نظر کردن به مشکلی که دارم و حل آن برای من) نایل کن. ("حسن نظرک" مثلاً). البته این ترجمه غلط نیست. اما دیگرانی هم بوده اند که این را به بنده برگردانده اند. من این را زیباتر می بینم. اگرچه می تواند هر دو هم درست باشد. ظرفیت متن است. چه ایرادی دارد؟ معنی اش این من شود: خدایا مرا به درست دیدن آنچه از آن به تو شکایت می کنم نایل کن... بگذار خیریت آن را ببینم. بگذار دست تدبیر تو را ببینم. بگذار بفهمم که هر چه تو برای من پیش می آوری خیر من در همان است. درست ببینم و شکایت بی جا نکنم... بزرگ بشوم ... بالا بروم و از بالا بر این مشکلات و مصائب نگاه کنم...

 

* از دعای کمیل است. ای آن کسی که به فقر و بی چیزیم آگاهی... (خبیر را برخی گفته اند عالم به حقیقت و کنه امور)

** مانده ام که کدام اسنت را برگزینم... به اعتبار این روز آخر مهمانی ات "یا خبیرا بفقری و فاقتی" را یا "یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ" را... می گوید: ای آنکه گرهِ کارهای فرو بسته به سر انگشت تو گشوده می‌شود... می دانی الهم انی اعوذ بک من قلب لایخشع یعنی چه؟ من بطن لا یشبع را چه؟ می فهمی؟ عمل لا ینفع را چطور؟ درکی داری؟ و پناه می برم به او از این جمله... آنجا که می فرماید من دعا لایسمع... تو فکر کن که داری حرف می زنی فریاد می کشی ناله می زنی ... اما آن سوی خط کسی نیست که حرف هایت را بشنود... گوشی را زمین گذاشته اند... می دانی؟ سر کاری ، آن روزی می فهمی سر کار بوده ای که راه بر گشتی نیست... خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود... به خدا که خیلی از این جمله ها را تا گذر زمان بر کامت نچشاند نخواهی فهمید... ان شا الله که هیچوقت هم نفهمی... از همه این حرف ها که بگذریم... خدایا! از قلب گره کور خورده و فرو بسته این مهمان سفره ات بگشای... که "الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الا فی وقت ایقظتنی لمحبتک"...

 

پ . ن . :

ببین چقدر انسان ممکن است از مولای خود امیر المومنین علی علیه السلام دور باشد که در صبح روز قدس مطلبی بنویسی و فراموش کنی جمله ای هم از آن مظلومان بگویی... از مولایی که در لحظات آخر، وقتی که نفس هایش به شماره افتاده بود (گفته اند در میانه این وصیت گاهی بی هوش می شد و دوباره به هوش می آمد و وصایای خود را ادامه می داد) فرمود : "وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً "

 

"«خصم»، غیر از «دشمن» است. یک وقت کسی دشمن ظالم است؛ یعنی از ظالم بدش می‌آید و دشمن اوست. این، کافی نیست. «خصم او باش»، یعنی «مدّعی‌اش باش.» خصم یعنی «دشمنی که مدّعی است»، «دشمنی که گریبان ظالم را را می‌گیرد و او را رها نمی‌کند. بشریت بعد از امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، تا امروز، به سبب نگرفتن گریبان ستمکاران، بدبخت و روسیاه شد. اگر دستهای با ایمان، گریبان ظالمان و ستمکاران را می‌گرفتند، ظلم در دنیا این‌قدر پیش نمی‌رفت؛ بلکه از بن برمی‌افتاد. امیرالمؤمنین این را می‌خواهد: «کونا للظّالم خصماً.» خصم ظالم باش. در دنیا، هرجا ظلم هست و ظالمی هست، تو که این‌جا هستی، خود را خصمش بدان. نمی‌گوییم «اکنون راه بیفت؛ و از این سوی دنیا به آن سوی دنیا برو و گریبان ظالم را بگیر.» می‌گوییم «حتماً خصومت خودت را نشان بده. هروقت و هرجا فرصتی دست داد، خصم او باش و گریبانش را بگیر.» یک وقت انسان نمی‌تواند نزدیک ظالم برود و ابراز خصومت نماید؛ لذا از راه دور، مخاصمه می‌کند. ببینید امروز، به خاطر عمل‌نکردن به همین یک کلمه وصیت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، در دنیا چه منجلابی ایجاد شده است و بشریت چه بدبختیهایی دارد! ببینید ملتها و بخصوص مسلمانان چه مظلومیتی دارند! اگر به همین یک وصیت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام عمل می‌شد، امروز بسیاری از ظلمها و مصیبتهایِ ناشی از ظلمها، وجود نمی‌داشت.«و للمظلوم عوناً.» هرجا مظلومی هست، به او کمک کن. نمی‌گوید «طرفدارش باش». نه! باید کمکش کنی. هرچه می‌توانی و به هرنحو که می‌توانی" حضرت آقا گفته اند این جملات را.

 

پ . ن . 2 :

نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن...ود نه چون بنگری از دایره بیرون باشی... حافظ

 

پ . ن . 3:

«السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدَّعٍ بَرَماً وَ لَا مَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَماً» خداحافظ که در این وقت وداع، نه از تو ناراحتیم و نه از روزه‏داری‏ات خسته شده‏ایم. «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ وَ مَحْزُونٍ عَلَیْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ» خداحافظ از جانب من که خواستار تو بودم و پیش از آمدنت خوشحال بودم که تو خواهی آمد و اکنون هم که می‏خواهی بروی، اندوهگین شده‏ام که از دوری‏ات چه کنم! «السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِکَ عَنَّا، وَ کَمْ مِنْ خَیْرٍ أُفِیضَ بِکَ عَلَیْنَا» خداحافظ که چه بدی‏هایی را از ما دور کردی و چه خیراتی را با آمدنت نصیبمان کردی...

 

شرح دعای وداع ماه مبارک رمضان از صحیفه سجادیه؛ دعای 45/ حاج آقا مجتبی تهرانی

 

 

 

۱
عین الف
۰۳ خرداد ۱۷:۱۳

سلام علیکم

نکات بسیار خوبی بود! خدا خیر فراوان نصیبتان کند!

پاسخ :
سلام. تشکر از مرحمت شما:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About Me
اینجا کسی می نویسد در "همه چیز" به "غایت" "ناتمام"...

+

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

قاسم صرافان
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان