حَضرَتِ آب

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم ...... «و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

بچه پررو!

/ بازدید : ۴۶۴

یا رب

 

امروز داشتیم با هم یه پازل سه بعدی هواپیما رو سر هم می کردیم. یه قطعه رو گذاشتم کنار راهنمای پازل و گفتم به نظرت کجا باید نصب شه؟ بدون اینکه سرش رو بالا بیاره و همونجور که توی قطعه ها دنبال چیزی می گشت گفت: "بابا تمرکز کن! فقط تمرکز کن" :))))

 

:::

تو فرم اولیه ثبت نام پرسیده بود: " با فرزندتون بیشترین تنش رو در چه زمینه ای دارید؟" پاسخ کلی بدرد نمی خورد و پاسخ خیلی جزئی هم همینجور. رها کردم و بقیه رو جواب دادم. آخر سر دوباره برگشتم به این سوال. چند دقیقه ای فکر کردم. نوشتم: "نگه داشتن اندازه ها..." اولش مناسب به نظر میومد. اما بعدش فکر کردم که همه تربیت دقیقا در همین کلمه ها خلاصه میشه. همه تربیت... اندازه نگه داشتن سخت ترین کار دنیاست گاهی...

 

:::

بچه ها اونی میشن که هستیم نه اونی که دوست داریم باشن...

 

:::

حضرت فرمود: "لا تَرَى الجاهِلَ إلاّ مُفرِطا أو مُفَرِّطا"... قشگترین و کاربردی ترین ترجمه ای که ازش خوندم اینه: "جاهل را نمی بینی مگر اینکه یا کاری را به سرانجام نمی رساند یا آن را از حد می گذراند..." یکی از زیباترین و بهترین معیارهای شناخت مقدار عقل آدم ها همین ه... فوق العاده فرموده حضرت. غوغا کرده در این جمله به ظاهر ساده...

 

:::

خیلی از گرفتاری های موجود در جامعه و گرفتاری خیلی از ما در همین دو کلمه است: "نگه داشتن اندازه ها..."

 

۸
پلڪــــ شیشـہ اے
۲۵ فروردين ۰۰:۳۷
سلام علیکم. وقت بخیر

خداحفظشون کنه
چه قدر خوب که باز درباره شون نوشتید.

ان شاءالله در خط تعادل باشیم 
پاسخ :

سلام. وقت شما هم بخیر باشه ان شا الله :)


سلامت باشید. ان شا الله خدا عزیزان شما رو حفظ کنه و براتون نگه داره ...

خانم الفــــ
۲۵ فروردين ۰۱:۳۰

بچه ها اونی میشن که هستیم نه اونی که دوست داریم باشین...

--------
استادی میفرمود: بچه ی گاو گوساله میشه و بچه مرغ، جوجه. باید ببینی چی هستی...
پاسخ :

سلام:)


یادم رفت تو متن بنویسم که اگرچه که قاعده همینه که شما می فرمایید (استادتون هم خیلی خوب فرمودند) اما فراموش نکنیمکه یه جایی هم برای خدا در نظر بگیریم. گاهی خدا ضرب شست نشون میده.


نُسْقیکُمْ مِمَّا فی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبینَ

یا

یخْرجُ الْحیّ منَ الْمَیتِ ویخْرج الْمیتَ منَ الْحیّ

مرتضا دِ
۲۵ فروردين ۰۸:۵۶
یعنی :)) الان تیتر به شما برمیگرده یا بچه؟!
پاسخ :

سلام:)

:))

معلوم نیست واقعا ؟ :) من که خیلی مظلوم هستم، لابد به خانواده مادرش رفته :))))

خانم الفــــ
۲۵ فروردين ۱۰:۲۵
علیکم السلام
بله کاملا درست میفرمایید. هرکسی رزق معنوی خودش رو داره و اینکه ما چی هستیم توی سختی و راحتی پیمودن راهشون تاثیر داره گویا
پاسخ :

سلام مجدد:)

قواعدی هست که وجود داره. ما نمی تونیم اونها رو نادیده بگیریم. هستند و دارند کار می کنند. اما در عین حال خدا هم برنامه های خودش رو پیش می بره که ربطی به ما نداره. حکمت های خودش رو داره و قواعد خودش رو. گاهی هم خارج از روند عادی و قوانین عادی عمل می کنند که تا حدودی از فهم ما خارج ه. مثل معجزه که روند و قواعد خودش رو داره و اون قواعد غیر از روندهای عادی و قواعد شناخته شده است. جمله خوبی بود اینکه فرمودید: اینکه ما چی هستیم توی سختی و راحتی پیمودن راهشون تاثیر داره . در هر صورت حجت به همه انسانها تموم میشه و تکلیف شون هم مطابق با سرمایه ای هست که خدا به شخص داده. مثلا من که توی خانواده خوبی بزرگ شدم قطعا تکلیفم اندازه اونی که در میان دزدها و ... بزرگ شده نیست.

سوته دلان
۲۵ فروردين ۱۷:۳۴
سلام
اعیاد گذشته و پیش رو بر شما مبارک باشه :)

خدا حفظشون کنه ان‌شاءالله...

افراط و تفریط که گفتین یاد این افتادم، البته که بی ربط به متن شماست...

«طبیعی باشیم...!

طبیعت به ما درسِ زندگی می‌دهد!
میزانِ تخریب و ویرانیِ سیل را می‌بینید!؟
تخریب و ویرانیِ خشکسالی، آن سوی دیگر این ماجراست!

مثل مهر و محبت و توجه به آدم‌ها؛
وقتی سیلِ محبت، گسیل می‌کنند و می‌روند!
بعد به خشکسالیِ توجه، دچار می‌شوند!
ویرانیِ دل می‌ماند و آسیبِ روح و تخریب فکر!

طبیعی باشیم؛ نه افراط، نه تفریط!»


پاسخ :

سلام. ایام بر شما هم مبارک باشد ان شا الله :)


چه متن خوبی . بی ربط هم نبود. ممنون :)

پرواز ...
۲۵ فروردين ۱۹:۳۶
سلام آقای بی نشان.
می خوام از دریچه نگاه ِ فرزند براتون کامنت بذارم. یعنی دقیقا جهت مخالف شما به عنوان پدر. 


من با کلیات نگه داشتن اندازه ها موافقم. 
اما یه مسئله ای هست. اون هم اینکه از این نگه داشتن اندازه، منظورتون این نباشه که فرزند ِ شما، اندازه های شما رو نگه داره. 
یه سری اندازه ها هست که بین همه مشترکه. که اینا حسابش جداست و منم روش حرفی ندارمم
اما یه سری قدر ها هست که مختص شماست. یه سری قدر ها هم هست که مختص پسر شماست. این جا شما حتی به عنوان پدر، نباید انتظار داشته باشید پسرتون قید اندازه های خودش رو بزنه، و اندازه های شما رو رعایت کنه. 
ممکنه اون با کلی تلاش که شما اصلا حسش هم نکرده باشید تونسته باشه به اون اندازه ها برسه.
یه وقتایی یه کاری رو پسر شما ممکنه مثلا زیاد انجام بده. از نظر شما ممکنه افراط باشه اما با توجه به اندازه های شخصیِ اون، افراط نیست. در مورد تفریط هم همین طور. 
در کل، فکر میکنم در مورد تربیت یکی از چیزایی که پدر و مادر ها گاهی فراموش میکنن اینه که این کسی که الآن بچه ی منه، یه موجود مستقل از منه. قرار نیست کپی من باشه. 


یادمه یک بار سر یک موضوع سیاسی با پدرم بحثم شد. جهتم مخالف جهت ِ پدرم بود. پدر خیلی حرص می خورد از اینکه من راه اون رو قبول نمی کنم. یادمه انتهای بحثمون بهش گفتم من اگه یه بچه داشتم که میومد می نشست جلوم و بهم می گفت به این دلیل، به این دلیل، به این دلیل، راه من در این زمینه از راه شما جداست و دوست ندارم مثل شما عمل کنم خیلی خوشحال می شدم. چون این بهم نشون میده که بچه ی من اقلا فکر میکنه. این که مثل من نیست، و برای مثل من نبودنش دلیل محکم داره، یعنی شخصیت مستقلی داره و صرفا در حکم یک مقلد از من نیست و این برای من خوشحال کننده ست. 
بابام اون شب هیچی نگفت. بحث مون تموم شد. اما بعد ها بهم گفت که حرف اون شبم رو قبول داره. حتی بهم گفت با این که خیلی وقت ها به نظرش حرف هام درسته، اما انگار جایگاه ِ پدر بودنش بهش اجازه نمیده از موضع خودش پائین بیاد. حتی بهم گفت من دورادور ، ازت یه چیزایی یاد میگیرم. 
من نمی خوام بگم که من خوبم یا فلان ها. اصلا. حتی بعد ها با خودم فکر کردم خدا یه بچه ی یاغی به من بده که قشنگ انتقام این حرفی که به پدرم زدم رو بگیره ازم. 
ولی ... می خوام بگم از الآن تمرین کنید به قبول این موضوع که پسرتون با شما متفاوته. اندازه هاش با اندازه های شما متفاوته. چیزی که برای شما درسته، لزوما برای اون درست نیست ...و الا بعد ها ناگهان با این مسئله رو به رو می شید. 
 می دونید ؟ حتی شاید رسیدگی به این معضل یکی از منظر های تربیت ِ نفس در جایگاه پدر باشه !  

برای بیشتر شدن شباهت ها، گاهی با ابزار آلات اون اندازه بگیرید ... شاید نگه داشتن ِ اندازه های اون، بهتر از اندازه های شما باشه ... :)

.
.
فکر کنم خیلی محمدحسین محور ِ این پست نبود. بلکه بیشتر بحث تربیت نفس بود ... اما من ترجیح دادم کامنتم رو از این منظر بذارم :) 
پاسخ :

سلام :)

چند نکته:

1. چرا فکر می کنید جهت نگاه فرزند جهتی "مخالف" نگاه والدین ه؟! متفاوت شاید اما مخالف... !


2. نمی دونم دیدگاه ناخودآگاه شما درباره "نگه داشتن اندازه ها" چیه. آیا مثل خیلی ها به طور ناخودآگاه وقتی از نگه داشتن اندازه ها صحبت می کنید منظورتون "تعادل در یک نقطه" است یا تونستید جلوتر برید (در عالم واقع و نه صرفا نظر) و اون رو در قالب یک "بازه" تعریف کنید؟ اگر در قالب یک بازه تعریف بشه با ملاحظاتی که در بندهای بعد میگم حرفی نیست و چیزی برای ادامه بحث وجودنداره و حرف شما همون حرف منه. حالا از زاویه ای دیگر


3. "اندازه نگه داشتن" در سطوحی از خودش خودش معلول یک عامل دیگه است که باید تقویت بشه و تا تقویت نشه عملا اندازه نگه داشتن هم درست محقق نمی شه. اون هم عبارتست از: "فهم درست شرایط"، "توان ارزیابی سریع موقعیت"، "در نظر گرفتن عوامل اصلی موثر بر شکل گیری یک کنش" و در نهایت "لحاظ کردن اهمیت ها و اولویت ها".

در این موارد والدین به فرزندشون "نقطه ای" رو نشون نمی دهند که مفهوم اندازه نگه داشتن رو در ذهن او بسازند بلکه "روشی" رو می آموزند که بر اساس اون باید عوامل بالا رو تحلیل کنه و متناسب با اون تحلیل و معیارها، اندازه ها رو تشخیص بده و مراقبت کنه از اونها فراتر نره و یا عقب نمونه. ضمن اینکه بتونه سطح بندی هم بکنه در میزان دسترسی به نتیجه. به حسب نقل معصوم فرمود "ان لاتدرک کله لا تترک کله". 


4. آیا صحبت شما معنی اش اینه که "تحلیل ها و اندازه ها کاملا نسبی هستند و هیچ اندازه و متر و معیاری برای ارزیابی نداریم"؟ اگر اینطور فکر می کنید با حرفتون کاملا مخالفم. حقیقت نسبی نیست . حقایق بسیاری وجود دارند که می تونند معیار باشند و اگر انتخابی با این حقایق مطابقت نداشت قطعا می تونه نادرست تلقی بشه. 


5. آیا صحبت شما معنی اش اینه که "تحلیل ها و اندازه ها قابل نقد و بررسی نیستند و چون افراد اندازه هایی رو بر اساس تحلیل ها و مترهای خودشون یافتند پس حتما درستند و لااقل قابل احترام"؟ اگر اینطور فکر می کنید باز هم با حرفتون کاملا مخالفم. این نگاه های پلورالیستی و نسبی گرایانه کاملا اشتباه هستند به گمان من. آیا معنی این حرف این ه که اگر فردی نتونست در چهارچوب متر و و معیارهای صحیح مسیری رو انتخاب کنه من تلاشم رو می کنم که اشتباه نره؟ بله! همین طوره. همینجور که هرکسی که مومن باشه باید تلاش کنه که دیگران در مسیر درست قدم بردارند. آیا معنی اش این ه که مجبورش می کنم؟ نه قطعا چنین معنی ای نمی ده. من وظیفه ام تبیین آن چیزی است که فهمیدم. همین. اما آیا این متر و معیار ها لزوما به یک نتیجه واحد میرسند و همه باید یک مسیر رو انتخاب کنند؟ قطعا خیر. در درون این چند ضلعی هرکسی می تواند و باید مسیر خودش رو پیدا کنه. گرچه هر انتخابی بی نیاز از مشورت و راهنمایی نیست. گاهی هم ممکنه خداوند کوچکتر رو راهنمای بزرگتر قرار بده و چراغ راهش. مهم توجه به مقصد و معیارها و چهارچوب هاست. البته هر کسی باید به حضرت حق درباره انتخاب هاش و ریشه های اون پاسخ بده... البته حرف توی این شاخه بسیار زیاده.


6. پاسخ شما به پدرتون درست و دقیق نیست یا لااقل در شرایط شماست که درسته و نه در همه وضعیت ها. با واژه "مقلد" هم نمی تونید من رو گوشه رینگ بندازید! چه کسی گفته "اگر آدم ها مانند پدراشون فکر کنند حتما مقلدند" و اگر فکر نکند "حتما مقلد نیستند"؟ ضمن اینکه پاسخ این سوال هم مهمه که آیا همواره "استقلال رای" یک ارزش محسوب میشه و "تقلید از نظر یا روش کسی" یک ضد ارزش؟


7. از آیات و روایاتی که بر علیه این نگاه هستند عبور می کنم ولی این هم نیست که کسی تلاش داره کپی خودش رو بسازه. اینها بیشتر کلمات و جملاتی هستند که گفته می شه تا افراد رو در منگنه بگذاره. من به عنوان پدر وظیفه دارم خطوط کلی رو تا جایی که فهمیدم به فرزندم منتقل کنم. محورهای ثابت و اساسی رو براش تبیین کنم و الگوی عملی خوبی براش باشم باقی با خودش ه و خودش. او رو جای من تو قبر نمی ذارن و من رو هم.


8. موفق باشید و مممنون از دیدگاه جدیدی که ارائه کردید :))

پرواز ...
۲۷ فروردين ۲۲:۲۰
توی بازه ی متفاوت، مخالف هم جا می گیره :)


من این نظر که بازه وجود داشته باشه رو قبول دارم. اما ممکنه بازه ی فرزند شما، یک میلیمتر گسترده تر از بازه ی شما باشه. این به این معنا نیست که اون یک میلیمتر تعدی از اندازه های درسته. بلکه به معنای تعدی ِ از اندازه های شماست. که لزوما همه شون درست نیستند. 
ممکنه بازه ی شما نسبت به بازه ی فرزندتون محدود تر باشه. و بازه ی فرزندتون حاوی ِ بازه ی شما باشه ... من میگم این یک میلیمتر اضافه، به معنای اشتباه بودن اندازه های اون نیست لزوما. 


روش رو هم قبول دارم. اما وقتی این روش، حتما همون روشی هست که فرزند باید بهش عمل کنه که والدین معصوم باشند. در غیر این صورت احتمال وجود خطا در اون روش هست و به نظرم فرزند می تونه همه ی اون پارامترهایی که گفتید رو با " اصلاح " ِ روش ِ والدینش بررسی کنه. 


در مورد قسمت 4 خیر! طبیعتا این طور فکر نمی کنم. معیار قطعا وجود داره. اما نمی تونم بگم که معیار یک چیز مطلقه. بذارید واضح بگم. 
من شخصا معیار رو دین می دونم. تعیین کننده ی حدود و اندازه ها رو دین می دونم. اما همین دین، ازش یه خوانش وجود نداره. هر کس بر مبنای ظرفیت خودش ازش برداشت می کنه. همون طور که حدیث داریم اگر اون چیزی که در قلب سلمان وجود داره رو ابوذر می دانست، او را می کشت.
دیگه از این دو نفر بالا تر ؟
معیار دینه ... اما ظرفیت ها متفاوته، برداشت ها متفاوته ... 


در مورد قسمت 5 من باهاتون موافقم. و کامنت من، حاوی ِ اون قسمت هایی که باهاشون مخالف بودید، نبود.

نه. ممکنه من مثل پدرم فکر کنم، اما با فکر کردن ِ خودم به این نتیجه رسیده باشم که فکر پدرم درسته. 
اگر تقلید رو ضد ارزش بدونم پس باید منکر مفاهیمی مثل " الگو " هم باشم. که قطعا این طور نیستم. اما تقلید در همه چیز رو درست نمی دونم. همون طور که استقلال رای رو.
این دو مفهوم، در مواردی خوب اند در مواردی هم نه.


شما تلاش هم کنید نمی تونید کپی بسازید. ژنتیک بهتون این اجازه رو نمیده :)) 
آفرین! تبیین کنید ولی تعیین نکنید.


8. سپاس :) 

پاسخ :

سلام .

 

1. جاااان؟! حتما منطق رو بیشتر کار کنید :)) بله جا می گیره اما این جواب وقتی درسته که شما گفته باشی متفاوت من گفته باشم مخالف .

 

2. خداوند از ما اطاعت از والدین رو مطالبه کرده در حالیکه معصوم نیستند. از ما اطاعت از علمای دین (مراجع تقلید) رو مطالبه کرده در حالیکه اونها هم معصوم نیستند. اطاعت از فقیه رو خواسته (لااقل) در برخی مسایل حکومتی (ولایت فقیه؛ که در مورد اصلش اتفاق نظر وجود داره اما در مورد بازه این ولایت اختلاف نظر هست بین علمای دین) در حالیکه معصوم نیستند. حتی در لوله بازکردن هم ما از نظر صاحبنظر اون عرصه تبعیت می کنیم و می دونیم که اشتباه هم می کنن. اما اینها مانع از پذیرش نظرشون نیست اغلب.

ضمن اینکه تبعیت از روش چه نیازی به عصمت ارائه دهنده روش داره؟ آیا کسی که منطق تدریس می کنه و مغالطات رو مورد بررسی و تحقیق قرار می ده هیچوقت دچار مغالطه یا خطای منطقی نمی شه؟ اما این خطا ها خللی در مباحث منطقی او ایجاد نمی کنه و ساختار تئوریک او با این نکته مورد تشکیک واقع نمیشه. در مورد دکترها و مهندس ها و خیلی تخصص های دیگه هم...

در مورد بازه هم می خواستم چیزی بگم که بمونه فعلا تا بعد

 

3. در دین و غیر دین (برای نمونه اصول منطق) معیارهای ثابتی وجود دارند که می تونند مبنا قرار بگیرند. مثلا اگر کسی به یک نگاه دینی صرفا اخلاقی بدون مناسک و ... دست یافت (که معمولا این نگاه اخلاقی هم کاملا عرفی ه)  قطعا با اصول مذهب تشیع و دین اسلام همخوان نیست. یا یک نگاه (مثلا) دینی که در اون "مسجد" جایگاه نداره. اینها با مسلمات نمی خونند. ممکنه افراد در عمل کوتاهی هایی بکنند این ربطی به نگرش افراد نداره. در حدود و اندازه ها هم همینطوره. 

بعد هم گفتم در درون چند ضلعی دین افراد "می توانند و باید" مسیر خودشون رو پیدا کنند و بی نیاز از مشورت هم نیستند. هر کسی باید حرکت کنه و پله ها رو بالا بره ظرفیت های جدیدی فراهم کنه تا بتونه  به کمک و متناسب با استعدادهای خدادادی که داره اهداف الهی وجود خودش رو مخقق کنه. مرحوم آقای صفایی نکته ای بسیار زیبا و لطیف دارند که بسیار در این بحث راهگشاست. می فرمایند که:

« آنچه آدمی را بالا می برد، نه سرمایه است و نه عمل. بلکه سعی اوست. سعی یعنی نسبت عمل به سرمایه. به طور مثال کسی که صد تومان دارد و از این مقدار، 10 تومان آنرا انفاق می کند باکسی که 1000 تومان دارد و 100 تومانش را انفاق می کند سعی شان یکی است. گرچه عمل هایشان متفاوت است این قرآن است که می گوید: لیس للانسان الا ماسعی»

 

4. وقتی صحبت از "اندازه های شخصی" می کنید نا خودآگاه به چنین سمتی گرایش به وجود میاد. شما نگفتید و "حاوی" ( :)) ) اون نکته به طور مستقیم نبود اما از نتایجش می توانست باشد.

 

5. آفرین شما هم سعی کنید خوب تبیین بشید و مدام فکر نکنید همه دارن چیزهایی رو تحمیل می کنند به شما! :)))

 

6. ممنون . از کلمه "سپاس" به اندازه "مرسی" متنفرم واقعا :))

 

پرواز ...
۰۱ ارديبهشت ۱۲:۳۵
سلام 
عیدتون مبارک.


من نگفتم اطاعت نباید باشه ... دارم میگم شما احتمال خطا دارید. بچه ی شما حق داره روش شما رو اصلاح کنه و از دلش یک روش نو برای خودش خلق کنه.
ما از صاحب نظر اون عرصه تبعیت می‌کنیم؛ درست. اما شما مطمئنید پدر و مادر ها مطلقا همون صاحب نظری اند که باید ازشون تبعیت کرد؟ 
من دارم پیش فرض رو از این حالت مطلق ِ تبعیت درمیارم. اما شما اشتباها تصور میکنید دارم میگم مطلقا نباید اطاعت باشه. دو چیز کاملا مخالف هم.

مجموعا فکر میکنم الان در نظر من و شما چهارچوب ها یکی اند. من فرزند رو بی نیاز به مشورت نمی‌بینم. فرزند رو بی نیاز از راه‌نمایی نمی‌دونم. فرزند رو بی‌نیاز از پدر و مادر نمی‌دونم. و فکر میکنم انقدر ادبیات تندی به کار بردم که شما فکر کردید من کلا یه موجود رها در نظرمه!!




چرا و از کجای حرف من این طور برداشت کردید که من مدام فکر میکنم که دارند یه چیزایی رو بهم تحمیل می‌کنند؟؟ 
پاسخ :

نه فکر نکردم یه موجود رها تو ذهنتون ه اما وزن طرفین مساله رو رعایت نمی کنید به نظرم. شایدم رعایت می کنید و من درست نخوندم. به هر حال برنگشتم دوباره نگاه کنم مطالب رو. ضمن اینکه نگاه بدون معیار رو قبول نمی کنم.  اگر بدون معیار ثابت برای تشخیص درست و نا درست  بودن روش ها و حرف ها نیست حرفتون که حرفی ندارم. قبول :)

 

از حرف های قبلی که زده بودید. شایدم درست نمی گم. اصراری ندارم. وجه شوخی اش پر رنگ تر بود.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About Me
اینجا کسی می نویسد در "همه چیز" به "غایت" "ناتمام"...

+

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

قاسم صرافان
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان