حَضرَتِ آب

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم ...... «و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت...

/ بازدید : ۴۶۹

هو الباقی

"هر آنچه هست در ید قدرت خداست" ... سالهاست که این جمله را زده ام جلوی چشم توی خانه. یک طرح سیاه و سفید ابتدایی با تصویری از گوینده اش حاج آقا مرتضی. نفیسه خانم که به دنیا آمد بردیم ایشان توی گوشش اذان بگویند... اذان گفتند و من حواسم نبود عکسی به یادگار بگیرم. اگر هم بود نمی دانم ابهت ایشان اجازه می داد یا نه... دستی هم کشید روی سر محمدحسین و توی گوشش خواند: "أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ "... یادآوری آن عهد به گوش او... سر عقدمان چقدر تلاش کردم تا ایشان زحمت خطبه را بکشند. تهران نبودند. نشد... یا روزهایی که توی مسجد قدیمی اما با صفای میرزا موسی می چرخیدیم... حالا سخت است برای من که بنویسم "مرحوم" حاج آقا مرتضی تهرانی... خیلی سخت. این روزها روزهای حسرت است! حسرت فرصت هایی که گذشت و استفاده نکردیم. فرصت آدم هایی که خدا با آنها آشنایمان کرد و بهره نبردیم... فرصت سالهایی که می شد و می توانستیم و خودمان را محروم کردیم... انگار همیشه یک قدم عقب هستیم...  از سال 85 تا به حال فرصت داشتم که از ایشان استفاده کنم اما چقدر غافل ماندیم و حالا هم که ...

دلم خیلی تنگ خواهد شد براشون...


+

برای برخی که چون از ایشان نظرات سیاسی نشنیده اند نمی دانند و خبر ندارند و فکر می کنند چون استاد اخلاق بود و اهل عرفان با سیاست کاری نداشت عرض می کنم که یادم نمی آید (گرچه زیاد و منظم نبوده است) پای صحبت ایشان نشسته باشم و از امام خمینی با عظمت و بزرگی یاد نکنند. ایشان انقلابی بودند و هیچوقت از سیاست دور نبودند.

خدا رحمتشان کند. این مصاحبه از ایشان همچنان خواندنی است...


۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About Me
اینجا کسی می نویسد در "همه چیز" به "غایت" "ناتمام"...

+

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

قاسم صرافان
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان