حَضرَتِ آب

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم ...... «و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

اوج غربت علیست این لحظات ...

/ بازدید : ۴۹۶

یا علی

 

ایام فاطمیه زیاد یاد حاج آقا مجتبی می افتم. اونجایی که با حال نزار و صدای خسته و بی حال در آخرین شب قدری که بودند فرمودند: "مرجعیت به کنار... تدریس به کنار... عرفان به کنار... امشب می خوام روضه بخونم...

.

.

.

.

.

در وسط کوچه تو را می زدند.... کاش به جای تو مرا می زدند..."

 

 :::

امشب تازه اول غریبی علی (ع) ه... این بیت حافظ  وصف حال امشب مولای ماست که:

آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع

آتش آن است که در خرمن پروانه زدند...

 

همین ساعت ها باید باشد که امیرالمومنین امانت را به صاحبش بازگرداند... لقد استرجعت الودیعه... امانت برگردانده شد...
 

۲
الـ ه ـام 8 عـظـیـمـی
۱۵ اسفند ۲۳:۵۵
کاش سادات بودم......
پاسخ :

همه فرزندان او هستیم... به قول اون عالم می فرمود اگر حضرت زهرا تشریف بیارن ایران نیاز به حجاب ندارند

.

بعدا نوشت! : پشیمون شدم از جوابم! بی ادبی بود... ما کجا و فرزندان حضرت زهرا کجا... ای کاش من هم سید بودم... :(

حنا :)
۱۹ اسفند ۱۲:۴۶
آخ مادر...
پاسخ :
:(
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About Me
اینجا کسی می نویسد در "همه چیز" به "غایت" "ناتمام"...

+

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

قاسم صرافان
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان