حَضرَتِ آب

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم ...... «و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

تقدیر غصه دل من ناشنیدن است...

/ بازدید : ۴۰۰

بسم الله الرحمن الرحیم

 

فرمود: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ 

ای کسانی که ایمان آورده اید ، از چیزهایی که اگر برای شما آشکار گردد شما را اندوهناک می کند نپرسید...

 

چیزی نپرسیده بودم. لااقل نه به زبان قال. راستش خیلی وقت است که جواب این دست سوال ها برایم اهمیت چندانی ندارند. اگر هم پرسیده بودم "اصلا" جدی نبود. نمی دانم! لابد به زبان حال پرسیده بودم. لابد ته دلم هنوز مشتاق دانستن جواب سوالاتی بودم که در ظاهر دیگر هیچ وزنی در ذهنم نداشتند. حالا چه مصلحتی بود نمی دانم.  لابد مصلحتی هست که در یک روز بارانی و بی حوصله، دم غروب، ناگهان جواب سوالی را بیابی که فقط غمگینت می کند. که خیلی غمگینت می کند.جواب سوالی را که نپرسیده بودی. که حتی شاید نمی خواستی بدانی. لابد ته دلم هنوز مشتاق دانستن چیزی بودم که به زبانم می گفتم نه...  نمی دانم...


۲
آرزوهای نجیب (:
۱۷ آذر ۱۰:۱۴
جواب و سوالتون چی بوده حالا:آیکون فضولی
پاسخ :

گفتم که تقدیر غصه دل من ناشنیدن است...

ما از این حرف ها با همسایه های خوبمون نداریم اما زیادی شخصی بود :) عذر تقصیر :) به درد کسی نمی خوره واقعا! حتی خودم. جز دلمشغولی بی مورد برای چیزی که دیگه اصلا مهم نیست فایده ای نداشت :)

دخمه
۱۷ آذر ۲۱:۱۵
بسم الله
چقدر درگیرم این روزها با اینحکمتهای خدا
چقد قشنگ گفتن حضرت امیرالمومنین ، خدا رو در شکستن اراده ها دیدم .. شما نخواستید بپرسید ، حضرت رب الارباب اراده فرمودن
الحمدلله علی کل حال
پاسخ :

بله. ان شا الله که خیره. راضی هستیم به رضای او...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About Me
اینجا کسی می نویسد در "همه چیز" به "غایت" "ناتمام"...

+

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

قاسم صرافان
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان