حَضرَتِ آب

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم ...... «و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

سهم من از تو نگاهی هم اگر باشد بس است

/ بازدید : ۵۹۹

یا اجود الاجودین.

bab-ol-javad haram e emem reza

درحرم لب بر لب پیمانه باشد بهتر است
شمع دورش چند تا پروانه باشد بهتراست

بهتر آنکه از در هر خانه نومیدم کنند
دل اگر باغیر تو بیگانه باشد بهتر است 

گربنا باشد دلم را جز تو آبادش کند
این دل ویران همان ویرانه باشد بهتراست

جان من آقا مرا سرگرم کاشیها مکن
میهمان مشغول صاحبخانه باشد بهتراست 

صحنتان را میزنم برهم جوابم را بده
این گدا گاهی اگردیوانه باشد بهتر است

مدعی در این حرم از سیر بالاها مگو
این کبوتر فکر آب و دانه باشد بهتر است

گنبدت مال همه باب الجوادت مال من
جای ما پشت در میخانه باشد بهتراست

من که هربار آمدم اینجا گنهکار آمدم
توبه هم قولش اگر مردانه باشد بهتر است 

تا شب قبرم که می آیی برای دیدنم
این دل ما پیش تو بیعانه باشد بهتر است 

صبح محشر هم خودت دنبال کار ما بیفت
پشت ما توصیه ی شاهانه باشد بهتر است 

گریه کردم شانه ی گرم ضریحت بغض کرد
وقت گریه سر روی یک شانه باشد بهتراست

کربلا از تو گرفتن واقعا شیرین تراست
روزی ماهم ازاین کاشانه باشد بهتر است

اشک میخواهم زتو دریای فبک للحسین
رزق من از جام سقاخانه باشد بهتراست

محمدجواد پرچمی


۳
پلڪــــ شیشـہ اے
۱۳ مرداد ۱۲:۲۷
بهتر آنکه از در هر خانه نومیدم کنند
دل اگر باغیر تو بیگانه باشد بهتر است 

گربنا باشد دلم را جز تو آبادش کند
این دل ویران همان ویرانه باشد بهتراست


چه قدر عالی 
پاسخ :

سلام. خوش اومدید به اینجا

:)   ممنونم

یه دوست ...
۱۳ مرداد ۱۶:۲۶
اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین... در باز شد

از میان جمعیت راهی به این سر، باز شد

در حرم سهل است، حتی در دل میدان مین

هر زمان که یا رضا گفتیم، معبر باز شد

اول ِ نامش که آمد بر زبانم سوختم

در دلم بال صد و ده تا کبوتر باز شد

از صدای گریه ی زن ها یکی واضح تر است

خوش به حالش بعد عمری بغض مادر باز شد

دار قالی... پنجره فولاد... مادر... سال ها

بس که روی هم گره زد بخت خواهر باز شد

نان حضرت، آب سقاخانه، اشکی پر نمک

سفره ی یک شعر آیینی دیگر باز شد

مادر از باب الرضا رد شد، به من رو کرد و گفت

بچه که بودی زبانت پشت این در باز شد...



+ دلتنگ شب و... در حرم .... صحن گوهر شاد
دلتنگ دخیل و گره و پنجره فولاد ..

عباس حق خواه
پاسخ :

دلتنگ شب و ... در حرم و  .... صحن گوهر شاد

دلتنگ دخیل و گره و پنجره فولاد ...

خیلی خوب بود. دست شما درد نکنه. مخصوصا این بیت و بیت دوم که عالی بودن. (این بیت بالا اینجوری که من نوشتم درست نیست؟)

یه دوست ...
۱۳ مرداد ۱۸:۰۱
خواهش میکنم :)

آها بله... یه "و" جا انداختم ..:)
پاسخ :
:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About Me
اینجا کسی می نویسد در "همه چیز" به "غایت" "ناتمام"...

+

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

قاسم صرافان
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان