جانا به حالتی که تو را هست با خدای ... کآخر دمی بپرس گدا را چه حاجت است؟
شنبه ۲۷ خرداد ۹۶
/
بازدید : ۴۵۳
یا صاحب الزمان
مستم کن آن چنان که ندانم ز بیخودی
در عرصه خیال که آمد کدام رفت
بر بوی آن که جرعه جامت به ما رسد
در مصطبه دعای تو هر صبح و شام رفت
دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید
تا بویی از نسیم می اش در مشام رفت
زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه
رند از ره نیاز به دارالسلام رفت
نقد دلی که بود مرا صرف باده شد
قلب سیاه بود از آن در حرام رفت
در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود
می ده که عمر در سر سودای خام رفت
حافظ
این شب مهم قدر همسایه هامون رو فراموش نکنیم...