خدا خیلی خداست!
شنبه ۲۰ شهریور ۹۵
/
بازدید : ۴۷۶
یا مبدل السیئات بالحسنات
دیده اید گاهی بچه ای شیشه ای را می شکند، می خواهی آبی به او بدهی، شیشه آب از دستش می افتد و می شکند. [یک وقت] می گوید: افتاد که افتاد، مگر چه شده ؟ در این موقع بلند می شوی و دو تا هم به او می نوازی!
ولی یک موقع هست شیشه از دستش می افتد، [اما] گویی که خودش افتاد، دلش افتاد، چشمش افتاد، دستهایش [افتاد]...! در اینجا پدر بلند می شود و او را می بوسد, یک کاکائو هم به او می دهد. گناه کرده ولی اجرش می دهد...
ما اگر این انکسار را پیدا کنیم، خدا برای گناهانمان هم به ما مزد می دهد...
ما اگر این انکسار را پیدا کنیم، خدا برای گناهانمان هم به ما مزد می دهد...
خدا خیلی خداست...!
«گنه بنده کرده است و او شرمسار»
بچه آب را ریخته یا شیشه را شکسته است، اما تو می سوزی و تو رنج می بری. چون تو به او محبت داری، حتی به او آبنبات هم می دهی! [چرا که] او ترسیده و خوف کرده است...
خدا به ما رحم کند...
بهار رویش/ مرحوم علی صفایی حائری (عین صاد)