هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است...
شنبه ۱۶ مرداد ۹۵
/
بازدید : ۶۲۲
هو الرئوف الرحیم
از دیروز تا حالا به آن پیرزن فقیر و نداری فکر می کنم که توی یکی از فیلم های مربوط به پیاده روی اربعین، گریه می کرد و می گفت "خدایا! به من پول نده! می ترسم اگر به من پول بدهی دیگر نیمه های شب از خواب بلند نشوم و التماست را نکنم که به من چیزی بدهی"...
+
گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم
نسبت مکن به غیر که اینها خدا کند
جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت
عیسی دمی کجاست که احیای ما کند
حافظ