پاسخ :
چند جواب می شه به فرمایش شما داد که طولانی میشه. خیلی مختصر یکی دوتاش رو عرض می کنم.
1. گفتیم "کار" ما گناه کردن ه نگفتیم هدف و غایت ما. به عبارت دیگه درباره "آنچه هستیم" صحبت کردیم و نه "آنچه باید باشیم".
2. در یک نگاه دیگه "اصلا مگه ما غیر گناه چی داریم؟". همه کارهای ما گناهه. به فرموده اباعبدالله الحسین در دعای عرفه: "الهی من کانت محاسنه مساوی فکیف لا تکون مساویه مساوی"... وقتی معصوم درباره اعمال خودش اینگونه به خدا عرض می کنه تکلیف اعمال ما معلومه.
3. تازه از همه اینها بگذریم (یعنی از اعمال) درباره نیت ها چه کنیم؟! مثلا به این روایت دقت کنید"[...] منه [از جمله شرک است] تحویل الخاتم لیذکر الحاجه" تقریبا یعنی : از جمله شرک این است که انگشتر خود را برگردانی تا مطلبی به یادت بماند. کدام ما از امثال اینها بری هستیم؟
4. مقصود اینکه ما هرچه کنیم از زمره گناهان است و تو هرچه کنی همواره احسان. اصلا "نام و صفت ما مسیئ است و نام و صفت تو محسن" من اینکاره تو اون کاره! پس هرکس به کار خودش برسه. خود این توجه به گناهکار بودن، خودش از توفیقات الهی و مخصوص مومنانه. و الا خیلی ها از گناه که جدا نیستن هیچ از گناهکار بودن هم غافلند. ما به گناهمون می رسیم اما غافل از گناه بودن اعمالمون هم ان شا الله نباشیم که مورد رحمت الهی قرار بگیریم.
5. قریب به این مضمون در روایات هست که اگر هیچ کس گناه نمی کرد کسانی رو می آفریدم که گناه کنند و من اونها رو بیامرزم.
6. نکته آخر اینکه اصلا همه اینها به کنار! این حرف زبان دل بود. حرف نیمه شبی با خداوند. کار دل چندان چرا برنمی دارد! در مناجات ها هم گاهی اهل بیت به زبان غیر عادی با پروردگار عالم صحبت می کنند. مثلا (به عنوان نمونه) آیا خدا مورد سوال واقع می شود؟ خدا فعال ما یشا است. اما در مناجات شعبانیه به خدا عرض می شود: "ان اخذتنی بجرمی اخذتک بمغفرتک..."
ممنون :))