حَضرَتِ آب

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم ...... «و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

در ستایش دختر داشتن

/ بازدید : ۳۸۷

یا لطیف


عصرها از راه که می رسم، در را که باز کنم خیلی وقت ها دخترم، دختر یک و نیم ساله ام اولین کسی است که می دود جلوی پله ها و صدای "بابا بابا"یش خانه را بر می دارد و همه را متوجه می کند که بابا آمده است. بعد هم هی بی قرار سرک می کشد تا من بروم بالا. از پله ها که بالا بروم هنوز دو سه تا پله مانده، خودش را پرت می کند توی بغلم. بعد هم با هزار تا ترفند و التماس باید بگذارمش زمین و الا تا یک ربع از بغلم پایین نمی آید! با بقیه لحظه ها کاری ندارم. همین چند دقیقه را با چی توی این دنیا می توان عوض کرد که ارزشش را داشته باشد؟


+ این پست را هم ببینید. دوباره ببینید! 

+ پسرم را هم به همان اندازه دوست دارم. او هم مزایای خودش را دارد. خدا را هزاران مرتبه شکر...

۴
پرواز ...
۰۴ مرداد ۰۹:۳۷
از اتفاقات خوب دیروز و امروز صبح این بود که من هر وقت به صفحه مدیریت وبلاگم سر می زدم یه ستاره اون بالا رنگی شده بود و نشون میداد شما به روز کردید .



انیمیشنو مجدد دیدم و چند دقیقه ست دارم فکر میکنم چی بنویسم برای این پست.

این همه انرژی که صرف شما میکنه و درآوردن خستگی از تن تون ، فردا پس فردا حواس تون باشه وقتی پکر شد ، وقتی رفته بود تو خودش
شما بیش تر از هر کسی می تونید ، از اون حال درش بیارید ... با پس دادن همین انرژی هایی که این روزا تزریق میکنه به روح تون ... با همون " بابا ، بابا " گفتن خالی تون حتی ...

.
.
.



خدا هر چهار تایی تونو برای هم حفظ کنه :)

پاسخ :

 منم به اون روزهای دخترم خیلی فکر می کنم. به اینکه می تونم کمکش کنم یا نه. به اینکه اون زمان رو می فهمم یا نه... به اینکه ارزش های من چقدر با ارزش های او همسان خواهند بود و اینکه من چقدر تحمل متفاوت شدن ارزش هامون رو دارم... به اینکه چقدر می تونم از چشماش حرف هاش رو بخونم ... چقدر می تونم غصه هاش رو بفهمم ... چقدر از میان شادی ها و خنده هاش غصه هاش رو درک می کنم ... رفیق دوران شادی زیاده بابا ها باید همدم زمان غم بچه هاشون باشن و من نمی دونم می تونم یا نه ... اصلا هستم یا نه... شاید یکی از تاثیرگذارترین لحظه های انیمیشن اون لحظه ای ه که دختر با دوستاش داره می ره و چند لحظه صبر می کنه ... باباها فقط وقتی می تونن بچه ها رو بفهمند که  جوانی خودشون یادشون نره ...

صحبتِ جانانه
۰۴ مرداد ۲۱:۴۰
ماهم دختر داریم...
ولی هنوز به این مرحله نرسیده

خدا بچه هاتون رو برای خودش حفظ و تربیت کنه ان شاءالله
پاسخ :

ان شا الله خدا براتون نگه داره همه جوره :)

 

دعای خیلی خوبی ه منم برای خودم و فاطمه ام و بچه هام زیاد این دعا رو می گم. ممنونم :) به لطفش برای همه مون مستجاب کنه ان شا الله

ماهے !!
۰۴ مرداد ۲۱:۴۹
خدا حفظشون کنه براتون الهی
پاسخ :

سلام :)

سلامت باشید :)

دختر مرداد
۱۳ مرداد ۱۵:۴۲
واقعا... خیلی زیباست این لحظه ها
پاسخ :
 سلام خوش اومدید به اینجا :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About Me
اینجا کسی می نویسد در "همه چیز" به "غایت" "ناتمام"...

+

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

قاسم صرافان
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان