حَضرَتِ آب

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم ...... «و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

سبک زندگی

/ بازدید : ۳۵۱

یا انیس من لا انیس له


١. عکس بالا تصویر جالبی است که سالهای آخر دهه ٦٠ یا اوایل ٧٠، سید مرتضی آوینی روی جلد سوره (پشت جلد به گمانم) کار کرد. آن زمان خیلی سر و صدا کرد. تصویر بسیار جالبی است. من خیلی دوستش دارم. گویا عکاسش رضا برجی است. یار و همسنگر آقا سید مرتضی. تصویر، یک جوان بوسنیایی است با تیپی هیپی گونه و عینک ریبن (ریبون؟!) و سربندی که رویش نوشته است "الله اکبر". تصویر و تصویر نوشته را هم مثبت می شود ارزیابی کرد و هم منفی. الان شاید بیشتر منفی اش به چشم بیاید اما مثبت هم می تواند باشد. به قول "آقا"، ای بسا کسی که حجابش را رعایت نکند اما دلش با جبهه حق باشد... با این وجود این تصویر نوشته و تصویر هر دو وجه را در نظر دارد.

٢. حدیث زیر که کامل همان حدیثی است که در عکس نوشته آمده است خیلی مهم است. گفت بگو با چه کسانی دوست هستی تا بگویم چه کسی هستی...
(شاید این حدیث از نظر سند ضعیف باشد (نمی دانم) ما محتوای آن تقریبا متواتر است. به شکل های مختلفی از آن سخن گفته اند ائمه هدی)

رسول اللّه صلى الله علیه و آله :لا یُشبِهُ الزِّیُّ بِالزِّیِّ حَتّى یُشبِهَ الخُلقُ بِالخُلقِ ؛ ومَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ فَهُوَ مِنهُم .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : ظواهر افراد با هم یکسان نمى شود ، مگر آن گاه که خُلق و خویشان با یکدیگر برابر گردد ؛ و هر کس به گروهى شباهت جوید ، در شمار آنان محسوب مى شود .

٣. همچنان دلم گرفته است... و همچنان دعا لازمم همسایه های خوب...

۱
صحبتِ جانانه
۰۳ مرداد ۱۹:۲۴
عاقبتتان بخیر
التماس دعا
پاسخ :

عاقبت شما هم بخیر :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About Me
اینجا کسی می نویسد در "همه چیز" به "غایت" "ناتمام"...

+

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

قاسم صرافان
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان