خمینی؛ مردی که می توان برایش جان داد...
جمعه ۱۵ بهمن ۹۵
/
بازدید : ۳۲۵
هو الحق
خنده هایت نوید آزادیست ، تک تکش را کتاب خواهم کرد
چشم هایت مرا سیاسی کرد ، با لبت انقلاب خواهم کرد
سرزمینم هزار و اندی سال ، زیر یوغ سیاه تنهاییست
شاه باید از این وطن برود ، خانه اش را خراب خواهم کرد
وقت آتش بس است با تقدیر ، باید این جنگ ها تمام شود
عکس تو قطع نامه ی صلح ست ، روی دیوار قاب خواهم کرد
کودتایی بزرگ در راهست ، یک تبانی علیه خوشبختی
با توکل به قلب تو آن را ، زود نقش بر آب خواهم کرد
کاش از یک لوازم التحریر ، چند ماژیک نقره ای بخری
آسمانم ستاره کم دارد ، سر ِ فرصت حساب خواهم کرد
تو سلحشور زندگی ِ منی ، ناجی ِ این تبار درمانده
فکر تنهایی ات نباش عزیز ، من تورا انتخاب خواهم کرد ...!
رهی کاوه