ز ملازمان به سلطان که رساند این دعا را // که به شکر پادشاهی زنظر مران گدا را...
هو الرئوف
دیروز خودم را مرور می کردم. وقتی این فایل صوتی را دوباره شنیدم. دیدم درباره من است انگار. درباره این وبلاگ. درباره این طرح ها...
دیروز مرور کردم خودم را. دیدم همه زندگی ام توبه می خواهد. خوبی هایش حتی چه برسد به بدی هایش. همه بیداری و خوابش. همه ساعت ها و دقایقش. همه ثانیه ها و لحظه هایش. همه این طرح ها که برای امام رضا زده ام مثلا. همه لحظه هایی که در میان تعریف ها و تمجید ها در میان ثانیه های شتابان زندگی در میان غفلت های بی پایان از "خود" و آخرت، سرمست بودم از خوشی و خوبی های نداشته ام و پیش خدا پست تر.
«إِلَهِی مَنْ کَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِیَ فَکَیْفَ لَا تَکُونُ مَسَاوِیهِ مَسَاوِیَ وَ مَنْ کَانَتْ حَقَائِقُهُ دَعَاوِیَ فَکَیْفَ لَا تَکُونُ دَعَاوِیهِ دَعَاوِیَ»*
+ میلاد امام هشتم رسید و همین امروز صبح هدیه کوچکی از سمت امام مهربان به من داده شد (اینکه می گویم کوچک به خاطر کوچکی من است. از نظر من کوچک هدیه کوچکی است والا نوعی معجزه بود). قسمتی از حاجتی که اول سال یا شاید سال قبل در حرمش از او خواسته بودم. اما الان دیگر خیلی دیر بود. دیگر مهم نبود برایم چندان... (از حرف های بی ادبانه و غلط من ناراحت نشوید. دارم بر اساس همان ذهن کوچک و دنیایی خودم می گویم). ولی از او ممنونم برای تمام زندگی امو امیدوارم که از خدا بخواهد "علی"اش را ببخشد و ببرد...
+ نومید و مفلسیم و نداریم هیچکس
نقد وجود داده به تاراج صد هوس
نالان بگرد کعبه کوی تو چون جرس
عصیانْ هزار و عمرْ گرفتار یک نفس
لطفی کن ای کریم و بفریاد ما برس
کز هشت خلدْ، لطف تو صد بار خوشتر است **
+ دلم زیاد گرفته. دعام کنید...
* دعای عرفه اباعبدالله الحسین / (خدای من کسی که خوبی هایش بدی باشد چگونه بدیهایش بدی نباشد و کسی که حقیقت هایش ادّعا باشد چگونه ادّعاهایش ادّعا نباشد)
**از کتیبه های اطراف حرم