حَضرَتِ آب

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم ...... «و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از اکتشافات!

/ بازدید : ۴۵۶

یا لطیف

یه صنعت ادبی هست که خودم کشفش کردم. اینکه می گم "هست" در واقع "نیست"! کسی تو جایی نگفته ولی به واقع باید یه صنعت ادبی به حساب بیاد. ولی به حساب نمیاد. شایدم کمتر بهش دقت شده باشه اساسا. چونکه این صنعت ادبی در یک جمله معنا داره نه در یک کلمه و صنایع ادبی ما همه اش با محوریت کلمات تعریف می شن! این صنعت خیلی رندانه توسط شاعران قدیمی ایران استفاده شده و نمونه زیاد داره. من اگر می خواستم کتابی درباره صنایع ادبی بنویسم حتما اسم این رو هم مطرح می کردم (من عادت دارم قبل از اینکه به اصل موضوع برسم کلی درباره اهمیتش حرف بزنم!)

حالا اون صنعت مورد اکتشاف توسط بنده چیه؟! بذارین اینجوری بگم:

صنعت "ایهام" رو که می شناسید. "ایهام" یعنی یک کلمه چند معنا داشته باشه که این باعث میشه جمله دارای چند معنی بشه. مثلا:

تا دل هرزه گرد من رفت به "چین" زلف او ///  زین سفر دراز خود عزم وطن نمی کند... (حافظ)

واضحه که "چین" ایهام داره...

حالا فرض کنید یک جمله رو بشه چند جور خوند و بسته به نوع خوندن معناهای متفاوتی ازش دریافت کرد. گاهی این معناهای متفاوت حتی متعارض و ضد همند. اینکه میگم چند جور بشه خوند نه اینکه با جابجایی ویرگول و اینجور چیزها یا اینکه مثل ایهام یک کلمه دارای چند معنای مختلف باشه ها! نه! فقط با تغییر آهنگ و لحن کلام، همین. به عنوان نمونه، شما این مصرع رو چطور معنی می کنید:

«سر زلف تو نباشد سر زلف دیگری»


یه بار از معلم ادبیاتم پرسیدم  که اسم این صنعت چیه چنان با پوزخند نگاهم کرد که فکر کردم مزخرفترین حرف دنیا رو زدم اما هیچوقت نفهمیدم چرا اونجوری نگاهم کرد!


+

بی ربط نوشت:

به جای "یا لطیف" بالا می شه نوشت "به نام خدای رنگین کمان" که برای دور بعد مجلس هم آماده بشیم ان شا الله! چه مجلسی بشود! سالی که نکوست از بهارش پیداست! من اگر جای آقای لاریجانی بودم باید از زیر صندلی ریاست جنازه ام رو جمع می کردن از بس می خندیدم. اولین جمله از اولین نطق مجلس... :)))


۴
آرزوهای نجیب (:
۱۱ خرداد ۱۱:۱۳
من که نفهمیدم منظورتون رو :|
پاسخ :

مثلا همین مصرع که نوشتم:

«سر زلف تو نباشد سر زلف دیگری»

شما اگر تکیه کلام رو روی لفظ "دیگری" قرار بدید، معنیش میشه: "سر زلف تو در دست ما قرار نگرفت مهم نیست سر زلف دیگری رو پیدا می کنم!" یا دقیقترش: "تو نشدی یکی دیگه"!

اما اگر تکیه کلام رو روی کلمه "نباشد" قرار بدید معنیش صددرصد متفاوت میشه: "سر زلف تو با همه سر زلف ها فرق می کنه" یا به عبارت دیگه "هیچکسی برای من "تو" نمی شود"

هیچ اتفاقی هم در نگارش نیفتاده. فقط با یک تغییر لحن شما یک معنای دیگه از جمله دریافت کردید.


البته همیشه این معانی در تضاد با هم نیست. باید فکر کنم مثالهای دیگه ای رو هم پیدا کنم.

آرزوهای نجیب (:
۱۱ خرداد ۱۶:۲۸
اینا چه ربطی به خدای رنگین کمان داره؟ 
پاسخ :

هیچی! اون یه حرف سیاسی بی ربط بود. اولش که نوشتم "به جای یا لطیف بالا ...".

+

فکر کردم فاصله دادم و رنگش رو عوض کردم مشخصه که مطلب جداییه. الان اصلاح کردم.

آرزوهای نجیب (:
۱۱ خرداد ۱۹:۰۹
همین دیگه، من داشتم همۀ این نوشته ها رو بهم ربط می دادم و هیچی ازشون سر در نمی اوردم:| یعنی یه نصف روز درگیر ربط این نوشته ها بهم بودم:عررر

سری بعد به فکر مخاطبین،  با دغدغه های زیاد هم باشید :D
پاسخ :

:))

ان شا الله سریعتر پایان نامه تون تموم بشه ذهنتون آزاد بشه. انقدر ها  هم سخت نبود ها! :))

صحبتِ جانانه
۱۲ خرداد ۱۴:۵۹
احسنت


پاسخ :
جدی بود آیا؟! :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About Me
اینجا کسی می نویسد در "همه چیز" به "غایت" "ناتمام"...

+

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

قاسم صرافان
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان