حَضرَتِ آب

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم ...... «و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

زشت است! قرص اعصاب نخور

/ بازدید : ۳۴۵

یا طبیب من لا طبیب له


روان شناس و روان پزشک مال کسانی است که حسین (ع) را ندارند و الا یک محب سیدالشهدا هیچوقت نه می رود و نه نیاز دارد که برود پیش روان پزشک و روان شناس...  اصلا زشت است برای کسی که روضه سیدالشهدا را دارد برود قرص اعصاب و آرامبخش بخورد. به خداوندی خدا زشت است...

قرص اعصاب مال بی خدا هاست. مال کسانی است که از اهل بیت دور شده اند. مال کسانی است که اباعبدالله الحسین را نمی شناسند. دوستان اهل بیت اهل آرامبخش و قرص اعصاب نمی شوند...شاید گذری، اتفاقی، بر حسب مورد یکبار ، دو بار امتحان کنند اما هر روز توی مطب روان شناس بودن کار رفیق اهل بیت نیست... روانپزشک محب اهل بیت، سیدالشهداست، دوای رفیق امام حسین، روضه است...

+

شاید خیلی ها این اعتقاد را قبول نداشته باشند اما من خیلی محکم دفاع می کنم. تازگی ها دیدم یکی از بزرگان هم مثل این حرف را زده است.

+

برای همین رشته روان شناسی و روان پزشکی را اصلا دوست ندارم... نمی گویم لازم نیست البته اما برای اهل خودش...

۲

اللهم اغننی بتدبیرک عن تدبیری*

/ بازدید : ۴۷۰
یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَ افْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ اضْطِرَارِی یَا مُعِینِی عِنْدَ مَفْزَعِی‏

چند روز پیش بود که نفیسه خانم را برده بودم پیش خودم توی اتاق تا مادرش راحتتر به کارهایش برسد. داشتم کتابی می خواندم از علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی. نفیسه خانم هم داشت لابلای وسایل و کتابها و خرده ریزها بازی اش را می کرد. مطلب رسیده بود به نکات یکی از عرفا. نفیسه خانم هم حوصله اش سر رفته بود. صاف چهار دست و پا آمد نشست کنار کتاب و مدام ورق می زد. مدام کتاب را دو دستی می گرفت روبروی خودش ببیند چی هست! فکر کنم گمان می کرد مثل وقت هایی که برای محمدحسین کتاب می خوانیم و می نشیند گوش می دهد باید بلند بلند بخوانم! بغلش کردم و گفتم "ان شا الله خودت بزرگ می شوی خودت می خوانی. ان شا الله تو که خواندی فقط نخوانی اهل عمل کردن باشی. اهل راه رفتن باشی. اهل حرکت باشی..."

داشتم همینجور با او حرف می زدم که ذهنم رفت سراغ آدم هایی که توی راه بودند سوار بر مرکب اراده و همت با دستی پر با قلبی مملو، می تاختند ولی ناگهان زمین خوردند. زندگی زمین شان زد. تاب نیاوردند. با خودم گفتم نکند نفیسه خانم ما هم زمین بخورد؟ عوض بشود؟ راهش را عوض بکند؟ فکر کردم نکند راه نیفتد بهتر باشد از اینکه راه بیفتد و بعد از راه بماند؟ که اگر نعمت بیشتری گرفتی بعدا اگر کفران  نعمت کردی بر نمی گردی سر جایت... خیلی بیشتر عقب می روی... دلم گرفت... خیلی گرفت...


*عنوان: #دعای عرفه امام حسین (ع)

۳

عارفانه ها

/ بازدید : ۴۱۱

یا خیر حبیب و محبوب

عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست

عشق گوید راه هست و رفته‌ام من بارها


عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد

عشق دیده زان سوی بازارِ او بازارها


عقل گوید پا منه کاندر فنا جز خار نیست

عشق گوید عقل را، کاندر تو است آن خارها


هین! خمش کن خار هستی را ز پای دل بکن

تا ببینی در درون خویشتن گلزارها


مولانا/ غزلیات شمس

+

این هم هست!

۰

ز من بپرس که فتوا دهم به مذهب عشق... - ١

/ بازدید : ۴۷۱

یَا مَنْ لا یُقَلِّبُ الْقُلُوبَ إِلا هُوَ


اگر فکر می کنید کسی یا کسانی به شما جوری بدی کردند که نمی توانید ببخشیدشون این فرازهای مناجات سیدالساجدین رو بخوانید. ببینید خدا انتظار داره ما به کجا برسیم. ببینید و ببینم که چقدر باید راه رفت تا به این نقطه ها رسید... ببینیم روح تا کجا می شود که لطیف بشود. ببینیم که انسان تا کجا می تواند دوست داشته باشد. ببینیم که چقدر فاصله داریم تا قله های ایمان. این مفاهیم را نباید فقط در حرکت زبانها دید بلکه باید به دلها مراجعه کرد و دید که چه مقدار با این کلمات نزدیکند...:


اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی مَا حَظَرْتَ عَلَیْهِ،

خدایا! اگر یکى از بندگان تو به ناروا مرا آزرده


 وَ انْتَهَکَ مِنِّی مَا حَجَزْتَ عَلَیْهِ،

و آبروى مرا به ناسزا برده


فَمَضَى بِظُلَامَتِی مَیِّتاً، أَوْ حَصَلَتْ لِی قِبَلَهُ حَیّاً فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی،

و با حق من در گذشته و یا زنده است و حق من بر وى باقى است، پس از آنچه در باره من کرد در گذر (از آنچه مرا با آن آزرده است درگذر)


 وَ اعْفُ لَهُ عَمَّا أَدْبَرَ بِهِ عَنِّی،

 و آنچه از حق من با خود برد بر وى مگیر


 وَ لَا تَقِفْهُ عَلَى مَا ارْتَکَبَ فِیَّ، وَ لَا تَکْشِفْهُ عَمَّا اکْتَسَبَ بِی،

و کارهایى که نسبت به من روا داشت به یادش میاور و آن را پیش چشمش مکش . (یعنی حتی نفهمه که به من چه ظلمی کرده و خاطر او در این حد هم آزرده و آشفته نشه برای آزردگی ای که از او به من رسیده!)


 وَ اجْعَلْ مَا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ، وَ تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَیْهِمْ أَزْکَى صَدَقَاتِ الْمُتَصَدِّقِینَ، وَ أَعْلَى صِلَاتِ الْمُتَقَرِّبِینَ

و این گذشت رایگان و بخشش بى دریغ مرا بى آلایش ترین صدقه و ارجمندترین عطیه گردان که تصدق دهندگان و قربت کنندگان به مستمندان بخشند (از یک جنبه یعنی این بخشش رو برای او بی منت قرار بده و اجازه نده با منت  کارم رو خراب کنم)


 وَ عَوِّضْنِی مِنْ عَفْوِی عَنْهُمْ عَفْوَکَ،

و در عوض عفو من از آنها، تو نیز مرا عفو کن


وَ مِنْ دُعَائِی لَهُمْ رَحْمَتَکَ

 و به ازاى دعاى من درباره آنها، مرا ببخش


 حَتَّى یَسْعَدَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا بِفَضْلِکَ، وَ یَنْجُوَ کُلٌّ مِنَّا بِمَنِّکَ

تا هر کدام از ما به فضل تو سعادتمند گردیم و به نعمت تو رستگار شویم


دعای ٣٩ ام صحیفه سجادیه


خدا شاهده این دعاها معجزه است... اگر معصوم نفرموده بود ما می پذیرفتیم که کسی که ما رو آزار داده حتی نفهمه که ما رو آزار داده؟ می پذیرفتیم که در ازای ظلمی که به ما کرده خدا باران رحمت رو به سر او بباره تا جاییکه رستگار بشه و سعادتمند؟ خدا شاهده این حرف ها معجزه است...

+

دلا ز رنج حسودان مرنج و واثق باش

که بد به خاطر امیدوار ما نرسد

* #حافظ

۲

در بند...

/ بازدید : ۴۹۲

یا مُطلِقَ الاُساری


ﺁﺧﺮﯾﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ
ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻏﻤﮕﯿﻨﻢ
ﭼﯿﺰﯼ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻗﻔﺲِ ﺧﺎﻟﯽ ﻫﺴﺖ
ﮐﻪ ﺁﺯﺍﺩ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ...

#ﮔﺮﻭﺱ_ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻠﮑﯿﺎﻥ

۱

مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم...

/ بازدید : ۶۵۷
هوَ یُطعِمُنی وَیَسقین


صحبتِ با حق دو حرف است: اجابت و استقامت. اجابت، عهد است و استقامت، وفا. اجابت، شریعت است و استقامت، حقیقت است. درک شریعتِ هزار سال به ساعنی در توان یافت و درک حقیقت ساعتی به هزار سال درنتوان یافت...

#خواجه عبد الله انصاری/ به نقل از "پیر طریقت گفت..."
۱

شیرین زبانی ها -٦

/ بازدید : ۴۴۰

یا من هو اضحک و ابکی


بارها موقع قصه گفتن ها به محمدحسین گفتیم فلانی خیلی آدم خوبی بود با دشمنا جنگید و دشمن ها هم چون خیلی آدم های بدی بودند اون رو شهید کردند.

حالا امروز یه فیلم درباره دفاع مقدس نشون می داد اومده بود می گفت "من می خوام برم جبهه". گفتم "آفرین که می ری با دشمن های اسلام بجنگی!" بعد دور از چشم مامانش یواش گفتم که "خدا ان شا الله شهیدت کنه!" یهو داد کشید که "خدا هیچکس رو شهید نمی کنه! آخه خدا خیلی مهربونه...! فقط دشمن ها هستن که آدم خوب ها رو شهید می کنند! خیلی حرف بدی زدی بابا!"

۴

شیرین زبانی ها- ٥

/ بازدید : ۳۸۷

هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی‏ أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ


رفته بود مهد کودک. نه که دائم برود البته، گاهی فاطمه جان ما یک کلاسی اگر برود (که قبل تر ها هم می رفت) محمدحسین را یکی دو ساعتی می گذارد مهد کودکی که همان جا راه انداخته است. وقتی کلاس تمام شده بود و رفته بودند که برش دارند، مربی مهد گفته بود خیلی مراقبش باشید چشم نخورد! پرسیده بودند چطور؟ چی شده مگه؟ معلم مهد گفته بود امروز برای بچه ها (که ٣سال به بالا هستند همه و محمدحسین ما دو و نیم سالش است) خواستم داستان حضرت ابوالفضل را بگویم که محمدحسین گفت من بلدم. گفتم خوب تو بگو. بچه ها را دور خودش جمع کرد رفت روی یک صندلی ایستاد و قشنگ قصه روضه ی حضرت ابوالفضل را برای مان گفت.

مربی مهد می گفت  آنقدر خوب قصه را تعریف کرد که من گریه کردم (راست و دروغش پای خودش!).

فاطمه جانم می گفت از آن روز اگر محمدحسین را ببرم مهد کودک و خاله نسیم باشد، برای اینکه بچه چشم نخورد، اول همه مربی ها باید سه تا آیت الکرسی بخوانند و بعد اجازه می دهد محمدحسین برود داخل!

۴
About Me
اینجا کسی می نویسد در "همه چیز" به "غایت" "ناتمام"...

+

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

قاسم صرافان
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان